شهرسازان ایران

این وبلاک فقط جهت کمک به دوستان وحل مشکلات دانشجویان عزیز راه انداری شده است باشد که مورد لطف وعنایت پروردگار قرار گیریم

شهرسازان ایران

این وبلاک فقط جهت کمک به دوستان وحل مشکلات دانشجویان عزیز راه انداری شده است باشد که مورد لطف وعنایت پروردگار قرار گیریم

گسترش شهر نشینی

گسترش شهر نشینی، توسعه شهر های موجود، ظهور شهرهای جدید و وقوع تحولات عمیق در سیما و کالبد شهرها از جمله مهمترین رویدادهای دو قرن اخیر محسوب می شوند. نتیجه آشکار انقلاب صنعتی و رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه در کشور های غربی، وقوع چنین رویدادی بوده و این رخداد پس از رواج صنعت و توسعه شیوه سرمایه درای به سایر سرزمین ها از جمله کشورهای توسعه نیافته نیز راه یافت. بدون تردید پدید آمدن تراکم جمیعتی ناشی از شیوه جدید زندگی، بر کلیه جنبه های حیات فردی و اجتماعی مردمان تاثیرات شگرفی داشته و دست اندرکاران امر را در حوزه های عمل و تئوری مشغول خویش ساخته است. همایش ها و سمینار های مختلفی که در این زمینه برگزار می شوند، شاهدی بر اهمیت مساله و تلاشی در جهت ارائه راهکار های جدید و حتی اصلاحاتی کلی در امر توسعه و طراحی شهری است.
در همین راستا، طراحی شهری در چند دهه اخیر اهمیت و جایگاه ویژه ای در جوامع مختلف یافته و خوشبختانه در چند سال گذشته به دلیل احساس نیاز این رشته در زمینه های مختلف شهر سازی من جمله توجه به بافت های قدیمی در قالب بهسازی و تقویت ساختار اجتماعی و بازیابی محیط شهری و حتی روستایی ... به گونه ای هر چند ضعیف ولی محسوس در میان راهکارهای پیشنهادی سازمان های مسئول قابل مشاهده است.
نیاز به متخصص و تحلیل و تطبیق نظریه های مختلف در زمینه طراحی شهری امری است مبرم که سال هاست از چشم و گوش مسولین بدور مانده و یا برنامه های تنظیم شده در این راستا یا به مرحله اجرا نرسیده اند و یا به دلیل عدم وجود ساختاری پویا و روندی مشخص در طراحی با گذشت سال ها جوابگوی نیازها و تغییرات لازمه نبوده اند. ساختاری مشخص که همه الگوها و عوامل تاثیر گذار کنونی را دارا بوده و بتواندبا روندی که در درون خود تعریف می کند، پاسخگوی تغییرات آتی یک جامعه باشد و رفته رفته خود را کامل کند، چه بسا نیاز هایی که اکنون برآورده نشده و در سال های آینده زمینه اجرایی این موارد به وجود آید. در گزارشی که ارایه خواهد شد، با تکیه بر نقش موثر طراحی شهری به بررسی اهمیت و انواع فرایندهای موجود در زمینه طراحی خواهیم پرداخت.
کلمات کلیدی: شهر، طراحی، فرایند، بافت، شهود، جدل، ساختار.

طراحی شهری در توسعه و شکل گیری شهرها
شهر را باید به عنوان بارزترین و پیچیده ترین نظام های اجتماعی به همراه تضاد های درونی اش در نظر گرفت و پویایی نظامات شهری را در طراحی آن به صورتی درونی وارد کرد و می بایست روابط بین اجزاء و نظامات شهری و چگونگی کارکرد و فرایند آنها را در کنار یکدیگر بررسی شود. طراحی شهری، مطمئناً یک محصول نیست. اما به محصولش علاقه مند است. یعنی به محیط مصنوع. شاید اگر بخواهیم دقیق تر مطرح کنیم، باید بگوییم که طراحی شهری فرآیندی است که به شکل دهی فضای شهری می پردازد، و بدین ترتیب، هم به فرآیند شکل دادن می پردازد و هم به فضاهایی که به شکل گیری آنها کمک می کند (مدنی پور، 1379: 155).

چه از زاویه نتیجه کار و چه از زاویه فرایند کار بر برنامه ها و طرح های شهرسازی گذشته خود نظر افکنیم، تاریخ 40 ساله مداخله در شهرهای کشور و مواجهه با شهرنشینی، حاکی از آن است که ما موفق نبوده ایم و اینک با دقت نظر بیشتری باید به مساله طراحی شهری نگریست. تاریخ مشترک ما و شهر هایمان نشان می دهند که مانسبت به رشد شهری در حاشیه واقع شده ایم و ملزومات رشد شهری برای رسیدن به شهری موزون و هماهنگ (یعنی زیرساخت های کالبدی و ذهنی) می بایست در دوران شهر قدیم (1335-1310) که شهر نشینی آهنگی آرام داشت، راهم می شد. چهل سال تاخیر داریم و هنوز هم باور نداریم که می بایست در صدد تدارکاین دو گونه زیر ساخت باشیم و برای زیرساخت های ذهنی همانقدر اعتبار قائل شویم که برای زیر ساخت های کالبدی ارزش قائلیم. من جمله تئوری ها و نظریاتی که در دوره های مختلف تاریخ شهر سازی جهان صورت گرفته و تحلیل و ارایه راهکارها از جانب متخصصین امر، که در جامعه کنونی ما بسیار کمرنگ و بسیاری از مواقع به حربه ای درآمدزا برای زورگیری شهرداری ها از ساکنین شهر تبدیل می شوند. چه بسا بر خلاف الزامات و پیشنهادات طرح تفضیلی، مبنی بر رعایت ارتفاع مناسب در بدنه های شهری، با فروش تراکم، موجبات نابسامانی های جبران ناپذیری را فراهم آورده اند.
باید توجه داشت که متخصصین در چه فرایندی شهر را برنامه ریزی و طراحی می کنند و حضور طراحان شهری در این فرایند کجاست؟ و آیا اصلا فرایندی مشخص در طراحی وجود دارد و یا اینکه به گونه ای موضعی و موقتی با مقولهشهر برخورد می کنند؟ از چه مرحله ای، به بعد سوم شهر و ساماندهی سیما و منظر شهری پرداخته می شود و تاثیرات گذر زمانی را نیز بر آن در نظر گرفت؟ پشتوانه تحقق پذیری اهداف طرح های فرادست، چگونه در فرایند طرح های جدید پیگیری، مدیریت، زمانبندی و اجرا می شود؟ آیا در مسیر اجرا، ساختاری مناسب و هوشمند مسولیت کنترل را با اهداف طرح های فرادست به عهده دارد؟ اینها سوالاتی هستند که ذهن هر متخصصی را به خود مشغول می دارد و با طبع باید توسط همین کارشناسان پاسخ داده شود.
دکتر کوروش گلکار در مقاله ای فرآیند را از خصیصه های بنیادین طراحی شهری معرفی می کند. دو دیدگاه فرآورده و فرایند دو قطب یک طیف را تشکیل می دهند که در طول طیف مذبور نقاط متعددی وجود دارند که ضمن گرایش نسبی به یک قطب خاص، به قطب دیگر نیز بی توجه نیستند.
با استناد به تعریف یاد شده و با مروری کلی بر چگونگی تخصص طراحی شهری در وهله اول با فرایندی روبرو می شویم که کالبد شهر را در ساختاری چند بعدی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در ادامه راهکارها و الگوهایی را با پشتوانه منطق توسعه پویا در زمان و مکان مشخص ارایه کرده و به تحلیل و تطبیق آنها می پردازد؛ چنین روندی سرآغاز نگرشی از دیدگاه این حرفه به توسعه سه بعدی زیستگاه ها با توجه به بعد چهارم یعنی زمان است. گستره ای وسیع و پرتکاپو از فضاهای متفاوت شهری که تحت تاثیر مسائل سیاسی و اقتصادی مستقیم جامعه بوده و در دوره ها مختلف زمانی، وجهه ای دیگر به خود می گیرد. و نیازمند ارایه راه حل های جدیدی است. در چنین عرصه ای است که دیدگاه های طراحی شهری به صورتی انعطاف پذیر، در جهت پاسخگویی به موارد ذکر شده، به خصوص در مورد شهرهای جدید وارد عمل می شود و ایده های طراحی و ساماندهی خود را بیان می کند.
کولین رو در کتاب خود موسوم به «کولاژ شهر» به این نکته اشاره می کند که طراحان می بایست در شهر های موجود، از طریق اضافه نمون و یا اصلاح و تنظیم چیزهایی که از قبل در آنجا موجود بوده اقدام نمایند. یعنی فرآیندی که بیشتر شبیه به هنر کولاژ است تا هر شکل دیگری از هنر ها. در مورد تدریجی و مرحله به مرحله بودن مداخلات طراحی شهری گفته اند: «در رابطه با شهر های موجود، طراحی شهری عبارت است از «تعمیر شهری» که در آن همه پروژه ها، هر چند کوچک، تقویت تدریجی بافت شهری و مرمت سامان یافته ی نقاط ضعیف آن کمک می نمایند» (گلکار، 1378: 24).

تعریف فرایند از دیدگاه دیوید برلو

دیوید برلو در کتاب «فراگرد ارتباط» درباره فراگرد چنین می نویسد: «یک فرهنگ لغت، فراگرد را چنین تعریف می کند: هر رویدادی که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد و یا هر عمل یا نحوه عملی که ممتد باشد».
از مجموعه نوشته های برلو در آن کتاب می توان چنین نتیجه گرفت که:
• فراگرد ایستا نیست، بلکه پویاست.
• فراگرد آغاز و پایان ندارد.
• اجزاء و عناصر یک فراگرد دارای کنش های متقابل اند.
• دارای ردیفی از اجزاء نیست (محسنیان راد، 1384: 70 تا 75).
از مجموع تعاریف ارائه شده در زیر برای طراحی شهری، می توان واژه فرآیند را بعنوان یک واژه کلیدی چنین ریشه یابی کرد.
• طراحی شهری بعنوان «روند» شکل دادن به شکل کالبدی شهر.
• طراحی شهری «فرآیندی» تکاملی و مستمر است که باید در چهار چوب تغییرات مداوم تحقق پذیرد.
• طراحی شهری تصویری است که از طریق یک «فرآیند» واقعیت پیدا می کند.
• طراحی شهری عبارت است از فعالیت ها، عملیات و «فرآیند هایی» که به نظام دهی ظاهری و عملکردی به محیط کالبدی است (بحرینی، 1377: 28).

سه مدل عمومی برای فرایند طراحی
بسیاری از طراحان، شاید اکثریت آنها فرایند طراحی را کاملاً شهودی و غیر قابل توضیح می دانند. افراد دیگر طراحی را فرآیندی عقلی دانسته اند و گروهی دیگر آن را فرآیندی جدلی می دانند.

- روند طراحی به عنوان فرآیندی شهودی:
بسیاری از طراحان محیط، به ویژه معماران، عمل طراحی را رشته ای از اعمال می دانند که درونی و غیر قابل تمایز هستند. فرض می شود که فرآیند طراحی فرآیندی از تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی است که در آن طراح، «جعبه سیاهی» که داده های کسب شده را در فرآیندی مرموز به نتیجه قابل ارائه تبدیل می کند. بعنوان مثال طراحی شهر های اولیه تمدن دره اینوس یا معابد امریکای مرکزی و جنوبی یا کلیساهای اروپا به تفکر خود آگاه قابل ملاحظه ای توجه داشته اند. طراحان آن دوران از فرآیند طراحی درکی شهودی داشتند. از زمان ویترویوس طراحی معماری، فرآیند گزینش اجزاء برای دست یافتن به کلی واحد است. نظر آلبرتی در این مورد بی شباهت به نظریه او نیست.

- روند طراحی بعنوان فرآیندی عقلی:
در این رویه فرآیند تصمیم گیری مجموعه ای از اعمال مجرد به حساب آمده است که در یک نظم خطی متوالی به وقوع می پیوندند. بر اساس این نظریه فرآیند، هرچه مسائل با دقت بیشتری تحلیل شوند، دانش جامع تری بدست می آید و گاهی اوقات محاسبات ریاضی از رویکرد های شهودی خالص رویه عمل طراحی را به نتایج بهتری می رسانند.
یکی از نافذ ترین مدل های طراحی، مدل پیشنهادی «کریستوفر آلکساندر» است. مدل آلکساندر که در تمام حرفه های طراحی محیط کاربرد دارد، رویه عملی طراحی را به دو مرحله اصلی تجزیه و تحلیل، و ترکیب تقسیم می کند.
در مدل آلکساندر مرحله ی تجزیه و تحلیل شامل تجزیه ی مسئله به اجزائی مستقل، ایجاد سلسله مراتبی در میان آنها، و یافتن الگوهایی از محیط است که پاسخگوی نیاز های هر جزء مسئله باشد. فرآیند طراحی شامل ترکیب این اجزاء در کلی واحد است.
«لاگیر» خاطر نشان می کند فرآیند طراحی عبارت است از تجزیه، حل اجزاء و ترکیب راه حل های بخشی در کل واحد که با نام فرآیند روش عقلایی شناخته شده است.

- روند طراحی بعنوان فرآیندی جدلی :

یکی از رویکرد های غالب به این نوع فرآیند، رویکرد «رتیل» است. او فرآیند طراحی را به این گونه شرح می دهد: «طراح برای یافتن راه حل با خود و دیگر افراد ذی نفع جدل می کنند. او زمینه درک وضع موجود را فراهم می آورد. در دوره کار او اصول راه حل رشد می کند و اجرای مورد انتظار و تصمیمات راجع به آن ارزیابی می شود. گروه های ذی نفع در هر دوره اجرا با قبول خطرات آن مشارکت می کنند. از این طریق مسائل همراه با به دست‌ آوردن تصویری روشن تر از راه حل ها دسته بندی می‌شوند».
در این فرایند دو فعالیت اصلی وجود دارد: ایجاد تنوع، یعنی تشخیص یا تبیین مسئله یا راه حل های ممکن؛ و تقلیل تنوع، به معنای پیش بینی اجرا و ارزیابی و انتخاب مطلوب ترین راه حل حسئله. این فعالیت ها به ترتیب انجام می شوند، ولی رویه انجام آنها فرایندی خطی نیست که مراحل آن به دنبال هم قرار گیرند، بلکه فرآیندی مداوم و جدلی است (لنگ، 1381: 41 تا 49).

نتیجه گیری
می توان با فهم کلمه ی فرآیند و مباحثات آمده در متن را در قالب یک تعریف ساده بدین صورت بیان کرد:
طراحی شهری فرآیندی است جدلی به لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی، انسانشناختی که سعی دارد تا به مجموعه ای از کیفیت های محیطی عرصه های بیرونی همگانی، بعنوان یک هدف (فرآورده) دست یافته و همچنین خصوصیات و ویژگی های بارزی را در زمینه طراحی شهری داراست:
1- تعریف بهتر، روشنتر و کاملتر مسائل
2- بهینه یابی و درنظر گرفتن راه حل های متعدد و متنوع
3- تسهیل اجرا
4- تصمیم گیری و طراحی منطقی
5- تصمیم گیری باز و صریح
6- مشارکت
7- تصمیم گیری پیچیده
8- تصحیح تصمیمات
9- بالا بردن کارائی در طراحی
10- منظم کردن مراحل طراحی

منابع و ماخذ:
1. بحرینی، ح، (1377)؛ فرآیند طراحی شهری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
2. جعفری، م، (1378): فرهنگ فشرده انگلیسی- انگیسی، انگلیسی، فارسی، تهران، انتشارات زریاب
3. عمید، ح، (1369)؛ فرهنگ فارسی به عمید، تهران، موسسه انتشارات امیر کبیر.
4. راجی، ک،طراحی شهری در توسعه شهر های جدید، مجله شهر ساز، شماره 1.

5. گلکار، ک، (1378)؛ کند و کاوی در تعریف طراحی شهری، تهران مرکز مطالعه و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
6. لنگ، ج، (1381)؛ آفرینش نظریه معماری، ترجمه دکتر علیرضا عینی فر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
7. محسنیان راد، م، (1384)؛ ارتباط شناسی، تهران، انتشارات سروش
8. مدنی پور، ع، (1379)؛ طراحی فضای شهری، ترجمه فرهاد مرتضایی، تهران، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، وابسته به شهرداری تهران


چاپ شده در هفته نامه نقش نو خرداد 86، شماره 25-
- اکبر عبدالله زاده، علی خیابانیان

 

 

انسان شناسی شهری

انسان‏شناسی شهری، به عنوان تخصصی ویژه در انسان‏شناسی فرهنگی، پس از جنگ جهانی دوم یعنی هنگامی مطرح شد که وضعیت اقتصادی ـ سیاسی جدید سبب رشد گسترده وانفجار آمیز شهرها نه فقط در مناطق توسعه یافته بلکه در مناطق درحال توسعه جهان نیزشده بود. این فرایند نیمی از جمعیت جهان را به طور مستقیم به درون مراکز شهری سوق داد و منجر به گسترش بی‏نظمی اجتماعات و بازسازمان‌یافتگی اشکال اجتماعی و ارزش‏های فرهنگی و به وجود آمدن خصوصیت فرهنگی جدید شد. در واقع این نوع شهر‏نشینی که شکل مدرنی از شهر‏نشینی بود، برحسب اصول کاملاً متفاوتی سازمان یافته و با اصولی که در دوران پیشین، شهرهای ماقبل مدرن را از روستاها جدا می‏کرد، تفاوت داشت.

 

تغییر و تحول به وجود آمده در شهرها و افزایش و رشد سریع جمعیت‏های شهری در شهرهای مدرن و پی‌آمدهای فرهنگی، اجتماعی و ظهور خصوصیات فرهنگی جدید و خرده‌فرهنگ‏ها و هم‏چنین تنوع قومی و بحث هم‌جواریشان، انسان‏شناسان را  برآن‌داشت تا از حوزة کلاسیک که مربوط به قلمرو جغرافیایی اقوام ابتدایی و بومی بود، به جوامع پیچیده یعنی جامعة شهری توجه کنند. کتاب انسان‏شناسی شهری اثر ریچارد بشام  از آثار انسان‏شناسی شهری است که تحت تأثیر همین تحولات نگاشته شده و از آثار خواندنی و قابل توجه به شمار می‌آید.
اگر زمان تقریبی شکل‏گیری انسان‏شناسی شهری (1940) را تا به حال (2003) به سه    دورة دو دهه‏ای تقسیم کنیم،‌ اثر بشام به دورة دوم یعنی دو دهة میانی مربوط می‏شود که موضوعات خاصی را مورد توجه قرار می‏دهد و تفاوت‏هایی با دو دهة دیگر دارد.
کتاب مذکور حاوی هشت فصل است. فصل اول کتاب، به روند شکل‏
گیری انسان‏شناسی شهری و روش‏شناسی کلاسیک انسان‏شناسی و چگونگی انطباق آن با محیط شهری می‏پردازد. کانون اصلی توجه در کتاب بشام، در همین فصل و فصل آخر کتاب نهفته است به همین دلیل برای آشنایی و بررسی این شاخة تخصصی سعی خواهد شد بر این فصول تأکید بیشتری شود.
بشام ریشه‏های شکل‏گیری انسان‏شناسی شهری را با تغییرات به وجود آمده پس از جنگ جهانی دوم مرتبط می‌داند. با ظهور جنگ جهانی دوم و تغییرات عمده در کشورهای جهان و برچیده شدن امپراطوری‏های استعماری و استقلال کشورهای تحت استعمار، تغییرات عمده‏ای در رویکرد مطالعاتی انسان‏شناسی به وجود آمد. با جنگ جهانی دوم و تغییرات سریع در سراسر جوامع بشری، انسان‏شناسان روند مطالعاتی خود را که ابتدا موسوم به جوامع ابتدایی بود،‌ تغییر دادند و به واقعیت‏های زندگی اجتماعی مدرن توجه کردند. این مطالعات از دهه‌های چهل وپنجاه میلادی قرن بیستم  آغاز شد و انسان‏شناسان به نقش شهرها که در جهان امروز باعث تغییرات عمده‏ای در شیوة زندگی و شکل‏گیری تعاریف فرهنگی جدید شده‌اند، توجه کردند. بشام نقش تغییر و جهان‌شمول شدن تغییر پس از جنگ جهانی دوم و پی‌آمدهای تغییر را در شکل‏گیری این شاخه از علم انسان‏شناسی، مهم می‏داند.
افزون بر این، وی به نگرش ضد استعماری توجه کرده واضافه می‌کند که این نگرش در کشورهای تازه به استقلال رسیده، به دلیل مهاجرت و اقامت تعداد کثیری از نخبگان بومی کشورهای غربی برای آموزش در دانشگاه‏های غربی بود. در خلال این سفرها، حقیقتی برای آن‏ها مکشوف شد که برای آن‏ها ناراحت‏کننده بود. آن حقیقت، این بود که علم انسان‌شناسی، مردمان موسوم به«ابتدایی‏» را مورد مطالعه قرار می‏دهد، به این دلیل که اغلب انسان‏شناسان در همین محیط‏های استعماری به مطالعه می‏پرداختند، این مکان‌ها عموماً موطن این نخبگان بود و در عوض، علم جامعه‏شناسی، جوامع متمدن و غربی را مورد مطالعه قرار می‏دهد. پیوند انسان‏شناسی با مردمان «ابتدائی» به این تفکر منجر شد که تداوم حضور انسان‌شناسان غربی را در این کشورها نوعی توهین قلمداد کنند و دست به تغییری در نگرش خود نسبت به انسان شناسی بزنند و به این ترتیب پارادایم انسان‏شناسی را ازمحدودة حوزة ابتدایی وساده خارج کرده، به حوزة جوامع پیچیده و شهری گسترش دهند.
همان‌گونه که ذکر شد، فصل اول و آخر کتاب بشام معرفی انسان‏شناسی شهری و روش‏شناسی این شاخه از انسان‏شناسی است. بقیه فصل‌ها به موضوعات این شاخه تخصصی و تحقیقاتی که در قالب این موضوعات توسط انسان‏شناسان شهری انجام گرفته، پرداخته است. از نکات قابل توجه کتاب بشام پاسخ روش‏شناختی او برای مطالعه در شهرهاست. وی پس از معرفی دو روش پایه‏ای و اساسی انسان‏شناسی که عبارتند از مشاهدة مشارکتی  و کل
‏گرایی  سوالاتی در مورد به‏کار بردن این روش‏شناسی درگسترة جامعه شهری  مطرح می‏کند. برای مثال بشام این پرسش را  پیش می‌کشد که با توجه به آن‌که روش‌شناسی انسان‌شناسی  برای مطالعه بر جوامع کوچک و عناصر و اطلاع‌رسان‌های محدودی طراحی شده است ، گذر به شهر با پیچیدگی و تنوع و فراونی عناصر آن چگونه امکان‌پذیر خواهد بود؟  آیا گستره وحجم بزرگ شهر سبب نخواهد شد که مطالعة انسان‌شناس شهری سطحی وکم عمق شود؟  بشام، برای پاسخ به این سؤالات و به کاربردن روش‏شناسی دقیق که به تحریف واقعیت جامعة شهری منجر نشود، کاربرد شیوة خاصی را در روش‏شناسی توصیه می‏کند. به اعتقاد او این روش‏شناسی، در متن، ماهیت و ذات انسان‏شناسی نهفته است. انسان‏شناس با این تمهید روش‏شناختی است که می‏تواند یک متن یا یک پدیده را مورد بررسی دقیق قرار دهد. تمهید روش‏شناختی توصیه شده توسط بشام برای بررسی متن شهری، محدود کردن حوزة میدانی و انتخاب یک زمینة فرهنگی مشخص در جامعة کلان شهری است.
او معتقد است بخش‏بخش کردن حوزه‏های شهری و گنجاندن حوزه‏ها در قالب محله یا زمینة فرهنگی با محدودة مشخص، می‏تواند تمهیدی باشد برای به کارگیری روش‏شناسی پایه‏ای انسان‏شناسی در متن شهری.او معتقد است در حوزه شهری، محققین انسان‏شناس باید مطالعات اجتماعی سطح میانه‏ای را جستجو کنند که هم روش مشاهده مشارکتی و هم روش کل‏
گرایی درآن قابل به‏کارگیری باشد.بشام در فصل آخر کتاب خود روش‏های تکمیلی را برمی‏شمارد که همراه با روش‏شناسی پایه‏ای می‌توانند در مطالعات شهری موردستفاده قرار گیرند. روش‏های تکمیلی ارایه شده در فصل آخر کتاب بشام عبارتند از: اتنوگرافی خرد‌شهری ، فن‌ معنا‏شناسی قومی و فن‌شبکه‏ای ، مصاحبه‌های رسمی، اتنوگرافی کلان شهری ، و…
وی در فصول دیگر کتاب که به موضوعات انسان‏شناسی شهری مرتبط است، به‏کارگیری این روش‏های تکمیلی را با ذکر نمونه‏هایی تشریح می‏کند. در واقع او از یک طرف موضوعات انسان‏شناسی شهری را در این فصول معرفی می‏کند و از طرفی دیگر روش‏شناسی تکمیلی را با بسط موضوع در هر بخش نشان می‏دهد. به عنوان مثال در فصل پنجم کتاب، یکی از انسان‏شناسان مشهور به نام اسکار لویس با توجه به موضوع در متن شهری با روش‏شناسی تکمیلی معرفی می‏شود که می‏تواند مثال موردی دراین باره باشد. کار عمدة لویس، مطالعة فقر شهری و فرهنگ فقربود. وی برای مطالعة این موضوع از فن زندگی‌نامه استفاده می‌کرد. لویس معتقدبود با به‏کارگیری این روش در یک متن شهری می‏توان به یک معنی واقعی دست یافت. مثلاً برای بررسی و مطالعة عمیق یک خانواده از طریق این روش می‏توان به معنی واحد مؤثری رسید که به دیگرخانواده‏هایی که در موقعیت مشابه این خانواده زندگی می‏کنند، قابل‌تعمیم باشد. خانواده سانچز، حاشیه‏نشینان مکزیکوسیتی از مطالعات لویس با این روش تکمیلی است و لویس توانست با این روش‏شناسی مسئله فرهنگ فقر را ارائه دهد. او فرهنگ فقر را منعکس کنندة وجود محرومیت‏های اقتصادی، نابسامانی اجتماعی یا فقدان یک  پدیده یا یک حالت خاص نمی‏داند بلکه علاوه بر این‏ها وضعیت و حالتی مثبتی می‏داند که سودمندی‏هایی دربردارد و بدون آن، شخص فقیر به سختی می‏تواند در شرایطی که برای او وجود دارد به زندگی بپردازد، در واقع فرهنگ فقر از دیدگاه لویس، روشی از زندگی است و بهترین مکان برای مطالعة این فرهنگ را محلة فقیر‏نشین شهری می‏داند. همان‏گونه که مشاهده می‏شود، روش تکمیلی در یک متن شهری با زمینة فرهنگی مشخص در کتاب بشام به خوبی معرفی می‏شود و خواننده را با نحوة به کاربردن آن با یک مثال‏واره آشنا می‏سازد.
همان‌گونه که گفتیم انسان‏شناسی شهری سه دورة دودهه‏ای را تا به حال پشت سرگذاشته است. نسل‏های انسان‏شناسی شهری در طی دوره‏های مختلف موضوعات متفاوتی را مورد مطالعه قرار می‏دادند.
نسل اول‏ انسان‏شناسی شهری که متعلق به دو دهة اول یعنی دهه‌های چهل و پنجاه بود. درپی یافتن بقایای زندگی روستایی در شهر بود. این نسل را می‏توان در نزد انسان‏شناسان مکتب منچستر دید که درپی یافتن قبایل و قبیله‏
گرایی در شهرهای آفریقای مرکزی بودند و حتی مفهوم باسازی قبیله‌ای  را ابداع کردند.
دو دهة دوم یعنی دهه‌های شصت وهفتاد قرن بیستم تا حدودسال1980 ،نسل دوم انسان‏شناسی، موضوعات اصلی انسان‏شناسی در گذشته را، در شهر جستجو می‏کردند. در این دوره، شهر به مفهوم عام کلمه مورد توجه نبود، اکثر انسان‏شناسان شهری این دوره مسایل خاصی هم‌چون مهاجرت، خویشاوندی، قشربندی اجتماعی، سازگاری و نحوة سازگاری مهاجران، نقش‏های اجتماعی و غیره را در شهر جستجو می‌کردند.
آغاز نسل سوم انسا‏ن‏شناسی شهری از حدود 1980 میلادی است که انسان‏شناسان شهری، علایق‏شان را به‌تمامی جنبه‌های زندگی شهری معطوف کردند. برای انسان‏شناسی شهری این دوره آنچه اهمیت دارد،‌ خصوصیات فرهنگ شهری  و ویژگی‏های شکل‏های گوناگون زندگی در شهر مورد مطالعه است این انسان‏شناسی دیگر به دنبال پدیده‏های زندگی روستایی و کوچ‏نشین یا مسایل دیگر از این دست در شهرنیست.
کتاب انسان‏شناسی شهری بشام را باید متعلق به دورة دوم دانست . با رجوع به فصول دوم به بعد، بشام موضوعات خاص انسان‏شناسی را در شهر جستجو می‏کند. موضوعاتی هم‌چون مهاجرت ازروستا به شهر، عوامل دفع و جذب، خویشاوندی در شهر، طبقه، کاست و قومیت در جوامع شهری.
با این وصف اثر بشام، اثر قابل توجهی است و از آثار کلاسیک انسان‏شناسی شهری به شمار می‏آید. نحوة پرداخت و زبان شیوا و گویای وی از شروع تا پایان کتاب و توجه جامع‏نگر و کامل او را چه به لحاظ نظری، تاریخی و روش‏شناختی و چه به لحاظ موضوعی و مثال‏واره‏ای در جای جای کتاب می‌توان دید.در این‌جا می‌توان نگاهی نیز به موضوع شهری در ایران داشت.
اهمیت مطالعات انسان‏شناسی شهری در ایران 
برای انسان‏شناسی شهری در ایران هیچ پیشینه‏ای نمی‏توان ردیابی کرد. در مقایسه با دامنه گستردة ادبیات این رشته در آمریکا و اروپا، هنوز به‏رغم اهمیت مطالعات شهری در ایران به دلیل دگرگونی‏های به وجود‏ آمدة شهری در سال‏های اخیر و وجود خصوصیات فرهنگی و اشکال گوناگون آن، بررسی و شناخت آن از این منظر مورد توجه قرار نگرفته‏ است و زمینة وسیعی را جهت کار برای انسان‏شناسان و محققان نسل‏های کنونی و آتی عرضه می‏کند. برای روشن‏ کردن اهمیت انسان‏شناسی شهری در مطالعات شهرهای ایران، لازم است نگاهی اجمالی به دلایل مطالعه از چند زاویه داشته و از این چند منظر اهمیت مطالعة این رشته در شهرهای ایران را اجمالاً روشن کرد.
شهرهای ایران از خصوصیاتی منحصر به فرد برخوردارند. منشاء توسعه و تکامل شهرهای ایرانی دلایل گوناگونی داشته است. بسیاری از این شهرها بر حسب کارکردهای ویژه‏ای به وجود آمده‏اند. و هنوز تحت تأثیر همان کارکردها و با ترکیبی از عناصر بیرونی قرار دارند و بر رفتارها و خصوصیات فرهنگی مؤثرند. از ویژگی‏های عمده‏ای که شهرهای ایران متأثر از آن هستند ،تنوع و پراکندگی تحت تأثیر زمینه‏های فرهنگی، قومی، اقلیمی است. این امر خصوصیات و اشکال گوناگونی از فرهنگ شهری را به وجود آورده و بر ساخت کل شهر تأثیر گذاشته است.

الف ـ تأثیر زیست شهری براشکال زیستی دیگر
با مدرن شدن جامعة ایرانی به خصوص در زیست شهری و منشاء تغییر در این زیست، ‌اشکال زیستی دیگر تحت تأثیر این زیست قرار گرفته‏اند. به گونه‏ای که زیست عشایری و روستایی در زیست شهری مستحیل شده است. مرزهایی که در گذشته میان این سه نوع  زیست وجود داشته برچیده و نفوذ زیست شهری بر زیست‌های دیگر بیشتر شده است.
انسان‏شناسی شهری با مطالعة دقیق می‏تواند، استمرار زیست عشایری و روستایی را در زمینة شهری مورد مطالعه قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا شهرهای ایران به جوامع شهری واقعی مبدل شده‌اند؟ یا در شهرهای ایران مجموعه‏ای از زیست‏های عشایری و قومی روستایی وجود دارند که در کنش عمومی مشارکت ندارند و بر ساخت کلی شهر تأثیر می‏گذارند؟‌ در واقع آیا انسجام شهری ایرانی وجود دارد یا قبیله و روستا و نظام موروثی پنهان در داخل شهر ادامه داشته و بر مفهوم جامعه شهری غلبه دارد؟ از طرف دیگر تأثیر زیست شهری بر زیست‏های دیگر چگونه بوده و این تأثیر چه تغییراتی را در ساختار اجتماعی فرهنگی زیست عشایری و روستایی گذاشته است؟ به طور کلی اختلال در سه شکل زیستی در ایران در چند دهة اخیر پی‌آمدها و نتایجی به همراه داشته که شناخت این مسایل می‏تواند نقش عمده‏ای در درک خصوصیات و اشکال فرهنگی جامعه ایرانی و تغییرات به وجود آمده داشته باشد. انسان‏شناسی شهری با مطالعه در این زمینه می‏تواند چگونگی سازگاری مردم را در شهر با پس‏زمینه‏های روستایی و عشایری نمایان سازد.

ب‌ ـ گسست شهر قدیم / شهر جدید

این موضوع می‌تواند یکی از دلایل دیگر اهمیت مطالعات انسان‏شناسی شهری در ایران   باشد شهرها که درگذشته دارای طرح و بافت فرهنگی- اجتماعی خاصی بودند. در این شهرها روابط و کنش‏های اجتماعی و خصوصیت فرهنگی نوعی پویش درونی به وجود می‌آورد. اما تغییرات در شهرها در چند دهة اخیر، منجر به گسست و انقطاع شهر با این گذشته شده و شالوده‏های کهن ارتباطات درون شهری و معماری و به طور کلی طرح و بافت نظام اجتماعی فرهنگی از هم گسسته شده است. (حبیبی، 1378)
عناصر جدید که در شهرهای ایران وارد شده،  بر شیوة زندگی شهری تأثیر گذاشته و شهرهای ایران را به سمت سبک مدرن سوق داده که خواه ناخواه این سبک جدید بر رفتار مردم تأثیر گسترده‏ای داشته است. انسان‏شناسی شهری سعی دارد یک دیدگاه انسان‏شناختی برای مطالعة زندگی شهری در فضا و زمان سبک جدید شهرها نسبت به فضا و زمان سبک قدیم شهرها به دست دهد و تغییرات و تحولات این انتقال را مورد کنکاش قرار داده و نفوذ و تأثیر شهرها بر الگوی سبک جدید زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. در واقع انسان‏شناسی شهری سعی دارد با مطالعة تطبیقی زندگی شهری در زمان ومکان در این دو سبک به نتایج مفیدی دست یابد.

پ ـ مهاجرت روستایی
یکی دیگر از پدیده‏هایی که در چند دهة اخیر می‏توان در شهرها مشاهده کرد روانه شدن سیل گسترده‏ای از جمعیت روستایی و عشایری به شهرها و در پی آن افزایش جمعیت شهری است. فروپاشی شیوه‏های تولیدی سنتی در جامعة ایرانی که نقطة اوج آن به اصلاحات ارضی در دهة چهل برمی‏گردد به عنوان نقطة عطفی در روند شهرنشینی در ایران قابل بررسی است. این روند شهرنشینی از سال 1340 تا 1360، نرخ جمعیت شهری را 5/34 درصد به 51 درصد رساند ورشد این نرخ هنوز ادامه دارد. تا قبل از اصلاحات ارضی،‌ ایران کشوری روستایی ـ عشایری بود و اکثر مردم در جوامع روستایی یا عشایری زندگی می‏کردند، اما با پیدایش دولت مدرن و سیاست تخته‏قاپو کردن و مصرفی شدن جامعة ایرانی به دلیل پیدایش دلارهای نفتی و افزایش خدمات پس از اصلاحات ارضی درصد شهرنشینی روند رو به افزایش داشت و اکثر مردم را در خود جای داده است.(حسامیان،1377 ، مک کی 1380)
 درچند دهة اخیر، در برخی از شهرها میزان رشد مسئله‌ساز بوده است. حرکت از روستا و اجتماعات کوچک به جامعه شهری با ابعاد بزرگ تغییرات عمده و گسترده‏ای در شیوة زندگی شهری و الگوی کنشی و روابط اجتماعی و هم‌چنین در سنت‏های فرهنگی از یک زمینة روستایی ـ ایلی به زمینة شهری به وجود آمده است. با توجه به روستایی و ایلی بودن بسیاری‌ از مردم شهرهای ایران و سکونت آن‏ها در شهرها یکی از مسایلی که می‏توان به آن توجه کرد، گسست یا عدم رابطه میان فرهنگ و سرزمین است. به این معنی که آیا مرزهای جغرافیایی مشخص برای فرد شهری با زمینة فرهنگی روستایی گسسته شده یا ادامه دارد؟ با توجه به شرایط اجتماعی مدرن و شهری شدن اکثر مردم ایران در شهرها، افراد از فضاهای فرهنگی وجغرافیایی خود کنده و به مکان جغرافیایی و فرهنگی جدیدی با خصوصیات و ویژگی‏های نو پرتاب شده‏اند. این فرایند که در اکثر شهرهای ایران دیده می‏شود و دارای نتایج و پی‌آمدهای روان‏شناختی، اجتماعی،‌ فرهنگی فراوانی بوده است. در واقع، انسان‏شناسی شهری سعی دارد در بحث مهاجرت به عوامل دفع و جذب آن بپردازد. هم‌چنین سعی دارد این موضوع را روشن سازد، آیا زمینه‏های روستایی، ایلی در زمینه‏های شهری استقرار دارد یا نه؟ این استقرار در چه زمینه‏هایی است؟ چه تأثیری بر روابط اجتماعی و به طور کلی در ساخت پی‌آمدهای مهاجرت، الگو‏های اسکان مهاجران ـ مثلاً زاغه‏نشینی، حاشیه‏نشینی، کپرنشینی ـ و وضعیت آن‏ها در شهرها داشته است؟ واز این راه احتمالاً بتواند به نتایج مفیدی از این واقعیت‏های اجتماعی و فرهنگی مدرن دست یابد.

ت ـ کریولی شدن فرهنگ
دلیل دیگری که مطالعات انسان‏شناسی شهری می‏تواند در ایران اهمیت داشته باشد، کریولی شدن فرهنگ شهری در شهرهای ایران است.
مفهوم کریول در زبان‏شناسی وفرهنگ‌شناسی به کار می‏رود. زبان یا فرهنگ کریول پدیده‌ای است که به صورت یک زبان کاملاً تحول یافته با یک رشته قواعد کامل و واژگان وسیع تکامل یافته باشد. (پلاک، 1375) به عبارت دیگر، زبان یا فرهنگ کریول به پدیده‌ای می‏گویند که از ترکیب دو زبان یا فرهنگ مختلف پدید آمده باشد این مفهوم را می‏توان در فرهنگ‏های شهری نیز مشاهده کرد. اکثر شهرهای ایران دارای فرهنگ شهری خالص و ناب گذشته نیستند. با ورود به عرصه مدرن و تحولات گسترده در ایران و تأثیر مدرنیته بر فرهنگ شهری،‌ اکثر شهرهای ایران در واقع دارای آمیزه‌ای از نفوذ فرهنگ بیرون و سنت‌های محلی، به عبارت دیگر همان فرهنگ کریول شده هستند.
دامنة زندگی مردم اکثر شهرهای ایران از حدود و حصار خود شهرها و ایران فراتر رفته است. در اکثر شهرها، می‏توان به پیوستارهای فرهنگی  برخورد کرد که یک سوی آن مربوط به کلان‏ شهرهای اروپایی و آمریکایی (عناصر مدرنیته) و سوی دیگر آن به فرهنگ ملی و سنت محلی مربوط می‏شود. در اکثر شهرهای ایران دیگر فرهنگ ناب شهری مفهومی نیست که بتوان آن ‌را در محدودة همان شهر مشاهده کرد. در این‏جا باید توجه داشت که مفهوم کریولی‌شدن فرهنگ‏های شهری ایرانی مترادف با ترکیب پیوندی  یا التقاطی‌شدن فرهنگ‏ها نیست، بلکه دقیقاً به این معنا است که از ترکیب دو یا چند فرهنگ متفاوت، فرهنگ جدیدی پدید آمده که مانند زبان کریول جای خود را پیدا می‏‏کند و عمق تاریخی می‏یابد.
بنابراین، انسان‏شناسی شهری در حوزه شهرهای ایران می‏تواند به چگونگی جذب و پذیرش فرهنگ جهانی  در فرهنگ محلی و به وجود آمدن شیوة خاصی از زندگی اجتماعی فرهنگی در شهرهای ایران بپردازد. به بیان دیگر کریولی‌شدن فرهنگ شهرهای ایران  در همه جا و در همه وقت یک گونه و یکسان نیست. بنابراین انسان‏شناسی شهری می‏تواند این نایک‌سان و ناهم‌گون شدن فرهنگ شهرهای ایران را نمایان سازد. دلیل این امر پراکندگی شهرهای ایران با زمینه‏‏های فرهنگی قومی و گونه‌شناسی‌های متنوع است که کریولی‌شدن فرهنگی متنوع و منحصر به فرد خود را به وجود می‏آورد.

ث ـ تعدد وتنوع قومی
 از موضوعات دیگر مورد مطالعه در انسان‏شناسی شهری که می‌تواند توجه اکثر انسان‏شناسان شهری را جلب کند و در ادبیات این رشته حضور برجسته‏ای دارد، تنوع قومی در شهرها است. این رشته در ادبیات حضور برجسته‌ای دارد.
 همان‏گونه که در بحث مربوط به موضوعات انسان‏شناسی شهری ذکر شد، انسان‏شناسی شهری بخشی از مطالعات خود را بر روی شکل‏گیری جماعت‏های ویژه در بعضی محله‏هایی که جداسازی قومی در آن‌ها اتفاق افتاده متمرکز می‌کند ایران نیز مجموعه‏ای نامتجانس از گروه‏های قومی و انسانی مختلف است. در واقع، مجموعة  ناهمگونی از اقوام و ملیت‏های مختلف نژادی، زبانی، مذهبی، فرهنگی است. ( القایی، 1378 واحمدی 1378). این تنوع تا قبل از مدرن شدن ایران در مرزهای اقلیمی و جغرافیایی خود محدود بود و اختلاط و هم‌جواری ‏ در آن مشاهده نمی‏شد. اما با مدرن‌شدن جامعة ایرانی و اهمیت شهرنشینی و افزایش درصد شهرنشینی سریع و انفجار جمعیتی شهرها به دلیل مهاجرت بی‏رویه روستاییان و عشایر و گروه‏های قومی به شهر‏ها پدیده‏‏ای را به وجود آورد که می‏توان،  از آن به نام هم‏جواری1و همسایگی گروه‏های قومی در شهرها نام ‏برد. ترکیب ساختار شهرهای ایران نه تنها از همین رویکرد تنوع قومی برخوردار شده، بلکه در برخی موارد هر گروه قومی مشاغل ویژه‏ای را برگزیده و محله‏ای را چه برای‌سکونت وچه به عنوان محل اشتغال، اشغال کرده‏اند. این جداسازی قومی و شغلی، مسایلی هم‌چون محله‏بندی‏ها و تأثیر آن بر بافت شهری،‌ هویت‏یابی، خاص‏گرایی شهری و بسیاری از مسایل دیگر را به دنبال داشته که هریک می‏تواند در انسان‏شناسی مورد مطالعه قرار گیرد. به طور کلی پدیده قومیت وهم‌جواری در اکثر شهرهای ایران اهمیت بسیار داشته و جای بررسی و مطالعه فراوانی دارد.
علاوه بر موضوعاتی که در زمینة‏ اهمیت انسان‏شناسی شهری در مورد شهرهای ایران ذکر شد، موضوعات متنوع دیگری چون: خانواده و خویشاوندی در شهر،‌ جرم و بزه‌کاری شهری، خرده فرهنگ‏های شهری، عمل‌کرد نهادها و سازمان‏های شهری و نحوه ارتباط مردم با آن‌ها درشهرهای ایران وجوددارد‌ که هریک می‌توانند به عنوان دست‌مایه‌ای برای مطالعه و بررسی قرار گیرند
                                                                                       
منابع:

ـ احمدی ،حمید، 1378، قومیت وقوم گرایی درایران، تهران، نشرنی.
ـ الطلایی، علی، 1378، دربحران هویت قومی ایران، نشر شادگان.
ـ بیتس، دانیل، پلاک، فرد، 1375،  انسان شناسی فرهنگی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی.
ـ حبیبی، محسن، 1378، ازشارتاشهر، تهران، انتشارات‌دانشگاه تهران.
حسامیان، فرخ و دیگران، 1377، شهر نشینی درایران، تهران، آگاه.
- مک‌کی، ساندرا، 1380، ایرانی‌ها(ایران،اسلام، روح بک‌ملت)، ترجمه شیوا رویگریان، هران، ققنوس.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد